Web Analytics Made Easy - Statcounter

اعتماد نوشت: مسمومیت‌های اخیر کار کدام فرد و جریان است؟ این پرسش این روز‌ها که بحران مسمومیت دانش‌آموزان ایرانی هر روز ابعاد و زوایای تازه‌ای می‌آفریند نقل صحبت‌های مردم و کارشناسان است. مردم می‌خواهند بدانند پشت پرده حوادث اخیر کدام فرد و جریان نشسته است، اما هر اندازه عطش مردم برای آگاهی بیشتر می‌شود، هنوز داده‌های اطلاعاتی مستندی در این زمینه وجود ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  صدا و سیمایی که طبیعتا می‌بایست به مرجع خبری جامعه بدل شود و ابعاد پنهان موضوع را با تحلیل‌های مستند و اخبار جذاب روشن کند، در شبکه افق از زبان یک فرد ظاهرا کارشناس این بحران را زاییده «توهم نوجوانانه» به دلیل «بویایی قوی‌تر دختران» دانش‌آموز ایرانی ارزیابی می‌کند! رسانه‌های نزدیک به دولت هم دامنه وسیعی از اخبار ضد و نقیض را بدون هیچ سند و مدرکی ارایه می‌کنند. در یک چنین اتمسفر مشوش رسانه‌ای طبیعی است که چشم مردم به رسانه‌های آن سوی آب‌ها دوخته شود تا خوراک خبری برای‌شان فراهم سازند.   اما بسیاری از خانواده‌ها می‌خواهند که دقیق‌تر موضوعات مرتبط با این بحران را تشریح کرده و پاسخی برای این پرسش کلیدی پیدا کنند که سیستمی که مدتی قبل در جریان رخداد‌های اعتراضی اخیر همه نیرو و توانش را به کار گرفته بود تا تجمعات اعتراضی مردم را مهار کند، چرا این ظرفیت‌ها را امروز به کار نمی‌گیرد تا ریشه بحران مسمومیت دانش‌آموزان را شناسایی و با آن‌ها برخورد کند؟ خانواده‌هایی که نمی‌دانند آیا باید فرزندان خود را به مدرسه بفرستند یا باید دست نگه دارند تا ابعاد پنهان موضوع روشن شود؟   با توجه به اهمیت موضوع سراغ بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه ایرانی رفته‌ایم تا درخصوص ماهیت موضوع، ابعاد بحرانی آن و چرایی به وجود آمدن آن گفتگو کند. عبدالکریمی با بازخوانی ماجرای هواپیمای اوکراینی از مسوولان می‌خواهد که در مواجهه با این بحران به گونه‌ای متفاوت عمل کرده و مردم را در جریان واقعیت‌ها قرار دهند.   *موضوع مسمومیت دانش‌آموزان سر و صدای زیادی ایجاد کرده است. برخی تحلیلگران آن را در زمره بحران‌های بزرگ از جنس جنگ ۸ ساله، تحریم‌ها و... ارزیابی می‌کنند. شما این رخداد را هم از نظر ماهوی و هم از منظر رسانه‌ای و میدانی چطور ارزیابی می‌کنید؟   واقع آن است که من یک معلمم و در جایگاهی نیستم که اطلاعات امنیتی خاصی داشته باشم. بنابراین در یک کلمه باید به شما بگویم که نمی‌دانم. اما با توجه به شواهد و قرائن و عدم واکنش نیرو‌های اطلاعاتی ایران، مشخص است که این رخداد از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار است و یک معادله جدی است. با توجه به اینکه در تمام کوچه و پس‌کوچه‌های ایران دوربین وجود دارد، اما هنوز، افراد مهاجم دیده یا دستگیر نشده‌اند. به نظر می‌رسد این حرکات تروریستی، کار اسراییلی‌ها باشد. در واقع وارد مرحله جدیدی از جنگ شده‌ایم که این‌بار در داخل مرز‌های کشور به جریان افتاده است.   *نمونه‌هایی از این نوع حملات، قبلا هم در خاورمیانه تجربه شده است. پیش از این در فلسطین، افغانستان، اردن و... نمونه‌هایی از یک چنین حملاتی ثبت شده است. دلیل خاصی دارد که این حملات در خاورمیانه صورت می‌گیرد؟   این گزاره هم نشان می‌دهد که جهان وارد مرحله جدیدی شده است و حکومت‌ها و دولت‌ها براساس منافع خود از تکنولوژی‌های بسیاری استفاده و سوءاستفاده می‌کنند. تکنولوژی چه در حوزه فناوری‌های الکترونیکی و چه در حوزه ابزار‌های شیمیایی و بیولوژیکی توسعه یافته و قدرت‌ها از این ابزار‌ها برای تسلط هژمونی خود استفاده می‌کنند.   *متولیان امر و مسوولان در مواجهه با این بحران چگونه باید عمل کنند؟   من از قدرت سیاسی کشور صراحتا می‌خواهم اشتباهاتی را که درخصوص هواپیمای اوکراینی مرتکب شدند دوباره تکرار نکنند. سقوط هواپیمای اوکراینی نتیجه رفتار بچه‌های ایران نبود، بلکه حاصل شکست ما در جنگ سایبری بود. قدرت سیاسی، اما به خاطر غرورش و به خاطر اینکه نمی‌خواست شکست را در عرصه سایبری بپذیرد به شکست سنگین‌تری تن داد. یعنی سقوط هواپیمای اوکراینی به گردن نیرو‌های داخلی انداخته شد و به یک حربه علیه منافع ملی ما بدل شد. در صورتی که اگر قدرت سیاسی در روز نخست واقعیت را مطرح می‌کرد و در عرصه رسانه‌ای درست‌تر عمل می‌کرد، امروز هم کشور با بحران‌های کمتری مواجه می‌شد. قدرت سیاسی باید بداند که میدان نبرد امروز وارد مراحل دیگری شده است.   *اما برای پیروزی در این نبرد تکنولوژیکی که شما می‌فرمایید قلمروی متفاوتی پیدا کرده است، چه باید کرد؟   اگر شرایط به همین شکل بماند، من فکر می‌کنم مردم ما و جامعه ما به سمت یک شکست حرکت می‌کنند. یعنی شرایط به گونه‌ای است که ما به سمت یک شکست سوق داده می‌شویم. قدرت سیاسی و گفتمان انقلاب ما، دیگر گفت‌وگویی با جامعه ندارد. وقتی گفتگو نباشد، تفکر هم وجود نخواهد داشت. تفکر عبارت است از گفتگو و تبادل‌نظر. وقتی جریان فکری، امکان گفت‌وگویش را با واقعیت‌ها، جامعه، دیگران و حتی با خیراندیشان از دست بدهد، قدرت تفکر خود را از دست می‌دهد.   وقتی سیستم، قدرت تفکرش را از دست بدهد، ناچار است، عکس‌العملی برخورد کند. به همین دلیل من گفتمان انقلاب و قدرت سیاسی کشور را به دلیل فقدان گفتگو و عدم اراده برای گفتگو محکوم کرده و آن را عامل مهمی برای بروز بحران‌ها می‌دانم.   نقد بعدی من متوجه روشنفکران و مردم است. در کمتر مرحله تاریخی می‌بینیم که مردم یک کشور با دشمنانش همسو شود. برای من به عنوان یک معلم فلسفه بسیار بسیار دردآور است که در ذهنیت مردم ایران این‌گونه جا افتاده که این ترور (مسمومیت دانش‌آموزان) یا کار خود حکومت، جا افتاده است یا اگر هم کار خارجی‌ها باشد نشان‌دهنده ضعف سیستم و ناکارآمدی سیستم باشد.   امروز بخشی از مردم، طبقه متوسط، بسیاری از روشنفکران و اپوزیسیون این‌گونه می‌اندیشند. اما نظام سلطه به عنوان عاملان اصلی در پشت صحنه پیروزمندانه به ما می‌خندند و پیروزی را جشن می‌گیرند. آینده یک چنین مردمی با یک چنین روشنفکران و سیاستمدارانی، چندان روشن نخواهد بود. امیدوارم این فریاد انتقادی من به جایی برسد.   *اما به وجود آمدن یک چنین شرایطی بیشتر از اینکه تقصیر مردم باشد، تقصیر راهبرد‌های اشتباهی است که حاکمیت قبلا در پیش گرفته است. مردم پیش از این دیده‌اند که در ماجراهایی، چون هواپیمای اوکراینی، قتل‌های محفلی کرمان، اسیدپاشی اصفهان و... در حوزه با مردم روراست رفتار نشد و مردم بدبین شده‌اند. آیا مردم حق ندارند به یک چنین سیستمی بدبین باشند؟ اساسا انداختن توپ به زمین مردم، آیا درست است؟   من نمی‌خواهم مردم را نقد کنم، اتفاقا جهت‌گیری انتقادی من متوجه روشنفکران از یک طرف و قدرت سیاسی از سوی دیگر است. روشنفکران و قدرت سیاسی به یک اندازه در به وجود آمدن یک چنین فضایی مقصرند. مردم بی‌تقصیرند و قربانی شرایط‌اند. وحشتناک است که مردم ایران ناچارند پای رسانه‌هایی نشسته و خط بگیرند که شبانه‌روز علیه منافع ملی گام بر می‌دارند.   فراگیری بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال و... در اذهان عمومی ناشی از یک چنین واقعیتی است. این وضعیت نشانگر شکست عمیق قدرت سیاسی در عرصه رسانه‌ای و در درک مسائل سوبژه مدرن و انسان روزگار ماست. این شکاف اجتماعی، امروز امنیت ملی ما را به خطر انداخته است.   *اگر این شکاف پُر نشود باید منتظر چه رخداد‌هایی باشیم؟   قدرت سیاسی اگر به این شکاف توجه نکند نهایتا با خون و خونریزی این شکاف باید پُر شود یا با تسلیم مطلق است که این شکاف پر می‌شود. حتی اگر در برابر نظام سلطه زانو بزنیم، نمی‌پذیرد و به ما می‌گوید، دراز بکشید و این چهارتا موشک و پهپاد‌هایی را که ساخته‌ایم را باید تسلیم کنیم. این شکاف امنیت ملی ما را به خطر انداخته است. بنابراین هم روشنفکران و هم نظام سیاسی باید بکوشند تا این شکاف پر شود. احمقانه‌ترین مساله هم این است که روشنفکران بگویند تقصیر قدرت سیاسی است و قدرت سیاسی بگوید تقصیر روشنفکران است. وقت پیدا کردن مقصر نیست، وقت این است که برای ترمیم این شکاف تلاش شود.   *کدام جریان یا طیف سیاسی یا مدنی می‌تواند این شکاف را پر کنند؟   فکر می‌کنم هیچ‌کدام از نیرو‌های موجود نتوانند این شکاف را پر کنند. ما نیازمند نیرو‌های تازه‌نفسی هستیم که بتوانند یک روح مسیحایی را به این کشور بدمند. نه اپوزیسیون و نه نیرو‌های انقلاب توانایی دمیدن این روح تازه را ندارند. شرایط به اندازه‌ای بد شده که حتی نیرو‌های سلطنتی زمینه بازگشت به کشور را پیدا کرده‌اند. این وضعیت پیروزمندی غرب را نشان می‌دهد. یا واقعا آلترناتیوی ساخته‌اند یا این آلترناتیو در حکم چماقی بر سر جامعه و قدرت سیاسی فعلی خواهد بود. قدرت سیاسی و اپوزیسیون و پوزیسیون در حکم ۲ تیغه یک قیچی واحد هستند که منافع ملی ما را قربانی می‌کنند. یکی با عدم استقبال از گفتگو و دیگری با حادتر کردن شکاف‌های اجتماعی.   *مردم، اما درخصوص ریشه بحران مسمومیت دانش‌آموزان فکر می‌کنند که برخی طیف‌های تندرو و متعصب در این رخداد‌ها دست دارند. طرفداران این ایده به تاریخ مقابله با مدرسه رشدیه در قرون قبلی اشاره می‌کنند و می‌گویند ممکن است پای این طیف‌ها در میان باشد؟   نه نه نه. این آدرس اشتباه دادن است. در جمهوری اسلامی که رشد بیش از ۶۰ درصدی در تحصیلات زنان داشته و من به عنوان استاد دانشگاه همواره از بالا بودن آمار دختران دانشجو شور و شعف دارم، امکان ندارد که یک چنین رویکردی وجود داشته باشد.   *البته این طیف‌های متعصب رادیکال ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارند و ممکن است گروه‌های خودسر باشند؟   این نقد را به گفتمان انقلاب می‌توان داشت که هرگز با خوارج و ظاهرگرایان دینی که آفت‌های بزرگی حتی بیش از اسراییل داشته‌اند، بی‌توجهی کرده است. سیستم همواره به دنبال آن بوده که چهارتا روشنفکر و استاد دانشگاه را تحت فشار قرار دهد، اما هیچ‌گاه به این نوع خوارج ظاهرگرا که در بخش‌ها و وزارتخانه‌های مختلف رخنه کرده‌اند توجهی نداشته است. این افراد متعصب به اندازه سخت‌ترین دشمنان کشور هزینه‌سازی کرده‌اند بدون اینکه جلوی آن‌ها گرفته شود.   *آیا دلیلی دارد که ریشه مسمومیت اخیر دانش‌آموزان مدارس دخترانه دبیرستانی است؟   فکر می‌کنم این پروژه تعریف شده است تا چنین احساسی در کشور ایجاد شود. فکر می‌کنم سیستم همان خطایی که در سقوط هواپیمای اوکراینی انجام داد در ماجرای مسمومیت دانش‌آموزان تکرار کرده است. قدرت سیاسی باید بپذیرد که مهم‌ترین مساله کشور درگیری با نظام سلطه است. از سوی دیگر، فشاری که امروز به دهک‌های متوسط و محروم وارد می‌شود، مسائل مهم و اصلی کشور است. نباید فشار مضاعفی به این مردم بر سر موضوعات بی‌اهمیتی مثل پوشش و... وارد شود.   نباید سر مسائل فرعی اهداف بزرگ انقلاب را قربانی کنند. کشتی انقلاب با خطرات زیادی مواجه است، بار‌های اضافی را باید خالی کنند تا کشتی روی آب بماند. جریاناتی هستند که در پشت انقلاب پنهان شده‌اند و ضربه وارد می‌سازند. چه خشکه‌مقدس‌ها و چه جریاناتی که فقط دلار و پول را می‌شناسند. اساسا هر جریانی که تلاش کند شکاف را بیشتر کرده و مردم را بدبین کند در جهت خدمات به ابرقدرت‌ها عمل کرده است.   *اگر این ضرورت‌ها مورد توجه سیستم سیاسی قرار نگیرد و ماجرای مسمومیت مدارس ادامه داشته باشد، فاز بعدی بحران چه خواهد بود؟   وقتی فضای اجتماعی را به سهولت ملتهب می‌کنند باز هم بچه‌های ما در خطر قرار می‌گیرند. باید از مردم و روشنفکران خواست که در جهت منافع بیگانگان عمل نکنند. همسویی با قدرت‌های خارجی بچه‌های ما را در ورطه خطر می‌اندازد. با هوشیاری باید بتوان تمام توطئه‌های بیرونی را خنثی کنیم. اما صدای افرادی مانند من بسیار کم بازتاب پیدا می‌کند.   *شما از ضرورت مشارکت مردم برای عبور از بحران صحبت می‌کنید، اما نظام حکمران پیش از این با اشتباهات فراوانی که داشت از طریق ردصلاحیت‌ها و... بر طبل کاهش مشارکت‌های عمومی کوفت. اصولگرایان نزدیک به قدرت احساس می‌کردند با کاهش مشارکت در انتخابات و... می‌توانند بر صندلی قدرت بنشینند، اما امروز که به مشارکت مردم نیاز است، آن‌ها به سیستم اعتماد نمی‌کنند.   درست است، متاسفانه ما هم در زمینه پوزیسیون و هم درخصوص اپوزیسیون مشکلات فراوانی داریم. نه پوزیسیون و نه اپوزیسیون کشور در راستای منافع ملی گام برنمی‌دارند. طبیعی است سیستمی که در گذشته نسبت به اهمیت مشارکت مردم بی‌توجهی کند، امروز نمی‌تواند از آن‌ها توقع حضور و خنثی‌سازی توطئه‌ها را داشته باشد و این برای ایران آینده نگران‌کننده است.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مسمومیت دانش آموزان هواپیمای اوکراینی قدرت سیاسی فکر می کنم منافع ملی رسانه ای یک چنین ملی ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۶۵۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ 

    
منبع: تایم
تاریخ انتشار: 30 آوریل 2024
گفتگوی اریک کورتسا با دونالد ترامپ
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
   دونالد ترامپ: سیاست‌مدار، تاجر و سلبریتی آمریکاییِ ۷۷ ساله است که در خلال سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ چهل و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحدۀ آمریکا بود. ترامپ زادۀ نیویورک است و از مدرسۀ وارتونِ دانشگاه پنسیلوانیا، لیسانس اقتصاد گرفته. او ۴۵ سال ریاست «سازمان املاک و ساخت‌و‌ساز ترامپ» را برعهده داشت و از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ مجری و میزبان ریلتی‌شویِ محبوب «کارآموز» در ان‌بی‌سی بود.

   ترامپ در سال ۲۰۱۷ با ۳٫۵ میلیارد دلار ثروت، در فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفت. او در سال ۲۰۱۶ نامزد انتخابات مقدماتی ریاست‌جمهوری شد و به‌راحتی همۀ رقبا حتی هیلاری‌کلینتون را کنار زد. ترامپ تنها کسی است که بدون پیشینۀ سیاسی یا نظامی به ریاست‌جمهوری آمریکا برگزیده شده. او در ماه‌های نخست ریاست‌جمهوری، شمار زیادی از برنامه‌های کلیدیِ باراک اوباما را کنار گذاشت.

    ترامپ آمریکا را از «شراکتِ ترانس‌پاسیفیک» (مشارکت سیاسی و اقتصادیِ کشورهای حاشیۀ اقیانوس آرام) و «پیمان پاریس» (توافقنامه در باب تغییرات اقلیمی) خارج کرد، بخش‌هایی از «پیمان کوبا و آمریکا» را لغو کرد  «نیل گرساچ» و «برت کاوانا» را به دیوان عالی منصوب کرد و ورود شهروندان شش کشور با بیشترین جمعیت مسلمان (از جمله ایران) را به آمریکا با محدودیت مواجه کرد. از مهم‌ترین وقایع دوران ریاست‌جمهوری او، باید به خروج آمریکا از «برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام)»، اعمال «سیاست فشار حداکثری» و تحریم‌ها علیه ایران، کشتن«ابوبکر بغدادی» (رهبر داعش)، دیدار تاریخی با «کیم‌جونگ‌اون» (رهبر کرۀ‌ شمالی)، جنگ تجاری با چین، اقدام برای کشیدن دیوار مرزیِ آمریکا و مکزیک، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، به رسمیت‌‌شناختن اورشلیم به‌عنوان پایتخت اسرائیل، کشتن [سردار شهید] قاسم سلیمانی (فرماندۀ سپاه قدس) و قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروه‌های تروریستی اشاره کرد.
 
 "اریک کورتِسا"، تحلیل‌گر ارشد، ستون‌نویس نشریۀ تایم و پژوهشگر سیاسی است که عموماً بر تحلیل رخدادهای کنگره، اخبار ویژۀ دونالد ترامپ و سیاست ملی متمرکز است. (نیاز به توضیح ندارد که هدف از انتشار این مصاحبه آشنایی با دیدگاه های تازه فردی است که شاید دوباره رییس جمهوری آمریکا شود و به همین خاطر تغییری داده نشده و اگر به ضرورت نکته ای اضافه شده باشد در قلاب (کروشه) آمده.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: دونالد ترامپ فکر می‌کند اشتباه مهمِ دورۀ نخستِ ریاست‌جمهوری‌اش را دریافته است. او می‌گوید: «من زیادی خوب بودم.»

   جمعه دوازده آوریل، بیش از یک ساعت در کاخ رؤیایی‌اش واقع در پالم‌بیچ (شهرکی در فلوریدا) گپ می‌زنیم. دستیاران در نهارخوری طلاکاری‌شدۀ مشرف به زمین چمن، انتظار می‌کشند. وقتی اصرار می‌کنند مصاحبه را به پایان برسانم‌، بسیاری از مقامات پیشینِ کابینه را نام می‌برم که این‌بار از حمایت از ترامپ امتناع کرده‌اند. برخی علناً هشدار داده‌اند که او خطری برای جمهوریت است. از او می‌پرسم چرا رأی‌دهندگان باید به شما اعتماد کنند، درحالی‌که برخی افرادی که از نزدیک با شما کار کرده‌اند، اعتمادشان را از دست داده‌اند؟
 
واکنش ترامپ مثل همیشه کوبنده است و مشاوران ارشد پیشین خود را تحقیر می‌کند، اما انگار موج حملات، درس بزرگتری به او داده است. می‌گوید: «من به آن‌ها اجازه دادم دست از کار بکشند، چون قلب دارم و نمی‌خواهم شرمندۀ کسی باشم.» ولی فکر نمی‌کنم بار دیگر این‌طور رفتار کنم. از حالا با کسی تعارف ندارم.»
 
  با گذشت شش ماه از انتخابات ریاست‌جمهوری 2024، ترامپ نسبت به هر زمان دیگری در هر یک از مبارزات انتخاباتی پیشین خود، موقعیت بهتری برای پیروزی در کاخ سفید دارد. او در اکثر نظرسنجی‌ها، ازجمله در چندین ایالت از هفت ایالتی که احتمالاً نتیجه را تعیین می‌کنند، با اختلاف اندک از جو بایدن پیشی گرفته است. اما من نیامده بودم که در مورد انتخابات و مصیبتی که پس از آن پیش آمد، صحبت کنم یا اینکه از او بپرسم چگونه به اولین رئیس‌جمهور پیشین - و شاید آیندۀ - آمریکا بدل شده که با محاکمۀ جنایی مواجه می‌شود. می‌خواستم بدانم ترامپ در صورت پیروزی در دور دوم ریاست‌جمهوری چه خواهد کرد و چشم‌اندازش را از زبان خودش بشنوم.
 
  آنچه در دو مصاحبه با ترامپ و گفت‌وگو با بیش از ده‌ها تن از نزدیک‌ترین مشاوران و معتمدانش بر من آشکار شد، خطوط کلیِ نوعی «ریاست‌جمهوری امپراتوری» است که آمریکا و نقش آن در جهان را دگرگون می‌کند. ترامپ به من گفت که برای پیشبرد «عملیات اخراج» برای بیرون‌راندن بیش از 11میلیون‌ مهاجر از کشور آماده است. مایل است «اردوگاه‌های بازداشت مهاجران» را بسازد و ارتش ایالات متحده را در مرز و داخل کشور مستقر کند. او به ایالت‌های قرمز (جمهوری‌خواه) اجازه می‌دهد بر بارداری زنان نظارت کنند و کسانی را که ممنوعیت سقط جنین را نقض می‌کنند، تحت پیگرد قانونی قرار دهند. به گفتۀ مشاوران ارشد، او بنا به صلاحدید شخصی، از دریافت وجوه اختصاص‌یافته از سوی کنگره جلوگیری خواهد کرد.

 
  ترامپ مایل است دادستان ایالات متحده را اخراج کند، چون فرمان او مبنی بر محاکمۀ شخصی را اجرا نمی‌کند و «سنت اجرای قانون مستقل» را که به زمان تأسیس آمریکا برمی‌گردد، نقض کرده است.
 
  او برای هر‌یک از حامیانش که متهم به حمله به ساختمان کنگرۀ ایالات متحده در 6 ژانویه 2021 هستند، درخواست عفو دارد. بیش از 800 نفر از آن‌ها به گناه خود اعتراف کرده‌اند یا از سوی هیئت‌منصفه محکوم شده‌اند. او ممکن است به یاری هم‌پیمانِ درحالِ جنگش در اروپا یا آسیا نیاید، اگر تشخیص دهد که آن کشور برای دفاع از خود هزینۀ کافی نمی‎کند. او خدمات مدنی ایالات متحده را از بین می‌برد، گارد ملی را به‌دلخواه در شهرهای آمریکا مستقر می‌کند، دفتر آمادگی برای مقابله با بیماری همه‌گیر کاخ سفید را می‌بندد و دولت را با افرادی پر می‌کند که از ادعای واهی او مبنی بر تقلب در انتخابات 2020 حمایت کرده‌اند.


 
  ترامپ همان است که بود، با همان اهداف و نارضایتی‌ها؛ اما چیزی در سر دارد که او را مصمم‌تر و خویش‌باورتر از همیشه می‌نمایاند. می‌گوید: «وقتی برای اولین بار به واشنگتن رفتم، افراد معدودی را می‌شناختم و  باید به مردم تکیه می‌کردم.» حالا شرایط جور دیگری است. مسئولیت‌های زیادی دارم و از سرسختانِ حزب‌جمهوری‌خواه گسسته‌ام. گارد قدیمی شکست‌خورده و هوادارانِ باقی‌مانده‌، مردم هستند. ترامپ درحالی وارد دور دوم ریاست‌جمهوری می‌شود که با انبوهی از سیاست‌گذاری‌ها و کارکنان وفادار همراهی می‌شود. همگی برنامه‌های مفصلی همسو با چشم‌انداز او دارند. می‌آید تا قدرت را در دستان مردی متمرکز کند که اشتهایش برای قدرت سیری‌ناپذیر است. "کِلین کانوی" (مشاور نزدیک او) می‌گوید: «فکر نمی‌کنم چشم‌اندازش معمای بزرگی باشد، اما مردم از شجاعت او حیرت خواهند کرد.»
 
دادگاه‌ها، قانون اساسی و کنگره نظرات متفاوتی در مورد تحقق اهداف ترامپ دارند. واشنگتن نیز راه‌های متعددی برای مقابله دارد. افشای اطلاعات در مطبوعات آزاد، حفاظت از افشاگران، نظارت بازرسان‌کل و موانع قضایی، کماکان وجود دارند. اگر ترامپ برنده شود، اردک لنگ* است.

  *اردک لنگ در اصطلاحات سیاسی، سیاستمدار یا مقام منتخبی است که جانشینش از پیش انتخاب شده یا به زودی انتخاب خواهد شد.
 
  او به‌رغم نظر برخی از حامیان، به تایم می‌گوید: «در پی لغو یا نادیده‌گرفتنِ ممنوعیت قانون اساسی در دورۀ سوم نیست.» افکار عمومی ناظر قدرتمندی است. ترامپ در میانۀ اعتراضات مردمی ناچار شد از شدت برخی از ابتکاری‌ترین طرح‌های دور نخست، ازجمله سیاست جداسازیِ خانواده‌های مهاجر بکاهد؛ همانطورکه "جورج اورول" در سال 1945 نوشت: «توان دولت‌ها در پیشبرد برنامه‌هایشان به خلق‌و‌خوی عمومیِ کشور بستگی دارد.»
 
  این که می‌گویند هر انتخابات، نقطۀ عطف است، این‌بار به حقیقت می‌پیوندد. چشم‌انداز ترامپ برای حامیانش بی‌کران است و با حمایت جنبشی قدرتمند متشکل از پیروان واقعی، نوید انقلاب می‌دهد. حضور دوبارۀ او برای خیلی از کشورها و جهان، هشداردهنده است. "داگلاس برینکلی" (مورخ ریاست‌جمهوری) می‌گوید: «دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ می‌تواند «پایان دموکراسی ما» و تولد نظام نوینی مبتنی بر ریاست‌جمهوریِ استبدادی باشد.»
 
ترامپ نزدیک غروب به پاسیوی مارالاگو (عمارت تاریخی‌‌اش) قدم می‌گذارد. مهمانان اعیانش، استیک‌ واگیو و برانزینوی کباب‌شده میل می‌کنند. روی صندلی می‌نشیند و همه برای تشویق‌کردن درنگ می‌کنند. شب درخشانی است. "استیو وین" (غول میلیاردر قمار و کازینو) هم این‌جاست. "مایک‌جانسون"، (رئیس مجلس نمایندگان)، پس از کنفرانس مطبوعاتیِ مشترک با رئیس‌جمهور پیشین شام می‌خورد و قوانینی را برای ممانعت از رأی‌دادنِ غیرشهروندان پیشنهاد می‌کند. می‌گوید: «رأی‌دادنِ آن‌ها در انتخابات فدرال، غیرقانونی و حیرت‌آور است». حالش به‌وضوح خوب است و از این همراهی و حمایت سیاسی در لوای ترامپ، خوشحال به نظر می‌رسد.
 
                                                                                                                                                                                            ادامه دارد...

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ 
  • ظریف: یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود / اعراب منطقه و اسرائیل به همین دلیل با برجام مخالف بودند؛ نمی‌خواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند / خیال می‌کنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمی‌گیرد / در کاسپین این اشتبا
  • فرمانده سپاه: رسما اعلام کردیم که می‌زنیم و همه می‌دانستند؛ این عملیات قابل تکرار است
  • ظریف: تصور نکنیم اگر FATF را نپذیرفتیم تنبیه نمی‌شویم
  • کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
  • طعنه مدیر بایرن: باز اشتباه نکنیم، رئال را می‌بریم
  • استفاده از نیروهای متدین در دانشگاه از کارهای استاد مطهری بود
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • استاد مطهری؛ فیلسوف یا متکلم؟!
  • روایتی از «گل آقا» نابغه تکرار نشدنی طنز ایران